نفس باباش فاطمهنفس باباش فاطمه، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

روز تولد گلم

                                                          صدای یک پرواز                                           فرود یک فرشته   آغاز یک معراج و شروع یک زندگی گل دخترم ” تولدت مبارک “   از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد، شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج عشق، خود را در پستوی زم...
24 ارديبهشت 1391

روز مادر

مادرم مرکز يک دايره پر معناست مادرم بوي بهشت، بوي تمام گلهاست مادرم بوي تب و رنج و غم و غصه ماست مادرم عشق براي گذر از سختي هاست زير پاي مادران جنت و مينوي خداست دل اگر هست به گيتي دل مادرهاست غم ندارد کسي دوست چو مادر دارد لنگر کشتي عشق ،عاطفه مادرهاست مثل گلبرگهاي رنگين گل سرخ بهار دل خونين چون درياي غم مادرهاست راه با پاي پر از ابله گر مي پويي راه دل رو که آن راه دل مادرهاست.. .     گرامیداشت روز مادر، گرامیداشت فرشته ای آسمانی است که خداوند به هر انسانی در روی زمین یکی از آنها را هدیه داده است فقط و فقط یکی که هیچ جایگزینی ندارد. فرشته مهربان زندگی من روزت مبارک ...
23 ارديبهشت 1391

14 روز مانده

شكوفه بهاري من سلام :     سلام به روي ماهت دختر گلم الان كه داري اين مطلب رو مي خوني نمي دونم چند ساله هستي كجا هستي و چند سال از نوشتن اين مطلب گذشته ولي از خدا مي خواهم هرجا هستي دلت شاد و لبت خندون باشه ،و حالا كه دارم برات مي نويسم  دهم ارديبهشت سال نود و يك هست و درست چهارده روز ديگه مونده تا روز تولدت گلم و من و بابا جون همش داريم فكر مي كنيم كه هديه برات چي بخريم كه خيلي خوشحال بشي و ذوق كني واين رو هم بگم كه الان كنار دست من ايستادي و خيلي آروم آروم و يواشكي همش سعي داري تا دكمه هاي كيبرد رو بزني و همش كار من رو زياد مي كني هرچند من از دست شما ديگه نمي تونم پاي كامپيوتر بنشينم  چون تا ميام طرف كامپيوتر جلو ...
10 ارديبهشت 1391

سال 91

درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی اندیشه ای پویا و آزادی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی آرزودارم  . . .               فرشته گوجولوي من :  دختر نازم سال جديدت مبارك اميدوارم سال پر از شادي و خوشي داشته باشي  بالاخره بعد از بيست روز و اندي وقت كردم برات بنويسم ببخشيد گلم تو ايام عيد كه نمي شد بعد از اون هم يك سري مهموني ها مونده بود كه رفتيم بعدش هم كه كلاسهامون شروع شده بود و آغاز راه بوديم پس حالا دارم برات مي نويسم .                            خوشحالم كه سال جديدت رو با ...
1 ارديبهشت 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به می باشد